عکس پاییز و مادری و دلتنگی
مرضیه دهقان
۵۹
۲۸۹

پاییز و مادری و دلتنگی

۲ ماه پیش
پاییز آمد..من دیگر آن بچه ی دبستانی نیستم..شاید دیگه با بوی نارنگی ب وجد نیام..شاید هو کردن تو هوای سرد و بلند شدن بخار تو هوا حس آرامش بهم نده..شاید پوشیدن چکمه تو خز حس خاص بودن بهم نده..شاید باریدن بی وقفه ی باران و احتمال تعطیلی مدرسه یا دعا کردن خراب شدن سرویس مدرسه و نرفتن ب مدرسه حس جذابتش را برام از دست داده..شاید امدن از مدرسه و پیچیدن بوی پیاز داغ و آش مامان پز ب جای اینکه حس گرسنگی بهم بده ..بغض نبودن و جای خالیش را مث ی پوک ب مغزم میزنه و سیرم میکنه از دنیا..ولی الان من یک مادرم..و باید قوی باشم.‌بخندم ..آرام باشم..بوی پیاز داغ راه بندازم تو خونه..تا تمامی حس های مرده در من باری دیگر زنده شود برای فرزندانم..من حق ندارم ضعیف باشم..میدونی چرا چون یک مادرم..و مادر بودن و مادری درست کردن خودش برابری میکند‌‌..با تمامی شغلهای سخت دنیا..زیرا ما مادری کردن را از قبل نیاموخته ایم و بار اولمان است..حسهای خوب کودکیمان را در نطفه خفه نکنیم..و تمامیشان را در همان ده ها ب حال خودشان رها نکنیم..و فقط حسرتش را با خود یدک بکشیم..چون ما یک مادریم😍🙏❤️
...